نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکترای حقوق خصوصی، گروه حقوق، پژوهش محور دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران

2 دانشیار حقوق خصوصی، گروه حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی، تبریز، ایران (نویسنده مسئول)

چکیده

گاهی اتفاق می­افتد که پس از انعقاد عقد به نحو صحّت و متعهّد شدن متعاقدین به تعهّدات ناشی از قرارداد حوادثی رخ می­دهد که باعث می­گردد، ایفای تعهّدات قراردادی ناممکن گردد. همچنین روشن است که تعهّد به امر غیر ممکن تعهّدی غیر عقلایی و بیهوده و از نظر حقوقی، فاقد اعتبار و اثر است. در نتیجه پای ­بند دانستن متعاقدین به قرارداد در فرضی که اجرای آن غیر ممکن است، امری مذموم و ناپسند می­ نماید. در حقوق موضوعه، تعذّر حادث شده و علّتی که موجب ناممکن شدن اجرای قراداد و عدم ایفای تعهّدات ناشی از آن می­گردد، نباید قابلیّت استناد را به متعهّد داشته و از حیطه اقتدار وی خارج باشد؛ در غیر این صورت، متعهّد کماکان مسئول عدم اجرای قرارداد خواهد بود. در فقه، قاعده ای تحت عنوان «بطلان کلّ عقد بتعذّر الوفاء بمضمونه»، بیان گردیده و تفاوتی نمی کند که تعذّر وفای عقد از جانب یکی از طرفین بوده و یا از جانب هر دو باشد. این قاعده بیانگر این مفهوم است که پس از انعقاد عقد، اگر ایفای تعهّدات ناشی از عقد برای همیشه غیر ممکن شود اجرای محتوای قرارداد و تعهّدات آن لازم نبوده و آن معامله باطل می ­باشد و تفاوتی هم بین عقود وجود نداشته و این قاعده در تمامی عقود حتی عقود اذنی نیز جریان خواهد داشت. حقوق ایران در مواد 227 و 229 قانون مدنی به این امر پرداخته و شروطی برای تحقّق عنوان تعذّر اجرای قرارداد درنظر گرفته است که بدون اجتماع آنها نمی­توان به این قاعده تمسّک جست. بدیهی است در فرض اجتماع شرایط لازم برای متعذّر شدن ایفای تعهّد، متعاقدین از انجام تعهّدات بریّ خواهند گردید. در این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال هستیم که  تعذّر اجبار و آثار حقوقی آن در تعهّدات قراردادی چیست و از روش تحلیلی - توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه­ای استفاده می­ گردد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Impossibility of Compulsion and its Legal Effects on Contractual Obligations

نویسندگان [English]

  • Ali Alahyari 1
  • Ali Ghaeibeh 2

1 Ph.D. student of Private Law, Research Oriented Tabriz Islamic Azad University, Tabriz, Iran

2 Azad Islamic University-Tabriz

چکیده [English]

Sometimes events occur after concluding the contract correctly and commitment contractors in obligations of the contract that make it impossible to fulfill the contractual obligations. It is also clear that the commitment to the impossible affair is irrational, futile and legally invalid. As a result, considering the contractors responsible for adhering to the contract on the assumption that it is impossible to enforce is unacceptable and unpleasant.  In the law of the case, impossibility and the reason for impossibility of performing the contract and non-fulfillment of the obligations arising from it, should not be able to invoke the obligor and is beyond his authority. Otherwise, the obligor is still responsible for non-performance of the contract. In jurisprudence, a rule has been stated under the title of "invalidity of the whole contract with the excuse of fulfillment in content", and it does not matter if the impossibility of fulfillment of the contract is from one of the parties or from both parties. This rule expresses the concept that if after concluding the contract, it is impossible to fulfill the obligations arising from the contract forever, the execution of the content of the contract and its obligations is not necessary and the transaction is void and there is no difference between contracts and this rule will be valid in all contracts even permissions. Iranian law has dealt with this in Articles 227 and 229 of the Civil Code, and there are conditions for fulfilling the title of impossibility of the implementation of the contract, without which this rule cannot be relied. Obviously, assuming the necessary conditions for the fulfillment of the obligation are fulfilled, the parties will be released from fulfilling the obligations. In this research, it has been tried to answer the question of what is the impossibility of compulsion and its legal effects in contractual obligations. Documentary analytical-descriptive method has been used in this research.

کلیدواژه‌ها [English]

  • impossibility
  • contract
  • invalidity
  • obligation
  • contractors
  • performance of contract
- قرآن کریم.
- انـصاری(شـیخ)، ­مـرتضی بن محمدامین (1383)‌، کتاب المکاسب، چ2، قم: مؤسسه الامام‌ المنتظر‌ عجل الله‌.
- بنایی اسکویی، مجید (1391)، «انحلال قهری و اختیاری قـرارداد مـتعذّر شده»، دانش حقوق مدنی، ٢، 45-54.
- بنایی اسکویی، مجید (1392)، «تعدیل قرارداد در صورت حدوث تعذّر مالی»، حقوق تطبیقی، 4/1، 41-61.
- جبعی عاملی(شهید ثانی)، زین‌الدین بن علی (1410ق)، الروضـه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج6، قم: داوری.
- جعفری لنگرودی، محمدجعفر (1395)، دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت، تهران: ققنوس.
- خمینی (امام)، سید روح الله (1363)، تحریر الوسیله، ج1، قم: مؤسسه النشر الاسلامی.
- خوئی، سید ابوالقاسم (1412ق)، مصباح الفقاهه، ج 7، بیروت: دار الهادی.
- دهخدا، علی­ اکبر (1385)، لغت­ نامه دهخدا، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
- زراعت، عباس (1388)،  قواعد فقه مدنی، تهران: جاودانه.
- سنهوری، عبدالرزاق احمد (1958م)، الوسیط فی شرح القـانون المـدنی، ج٣، قاهره: مکتبه النهضه المصریه.
- سیمایی صرّاف؛ حسین، ابوعطا، محمّد، برمانزن، فاطمه (1397)، «شیوه­ های الزام به اجرای عینی قرارداد»، مطالعات فقه و حقوق اسلامی، 18،  203- 230.
- شعبانی، امید (1398)، «بررسی تعذّر اجرای قرارداد در فقه و حقوق ایران»، پژوهشنامه فقه و حقوق اسلامی، 6، 93-110.
- صفایی، سیدحسین (1388)، حقوق مدنی، ج1، تهران: میزان.
- طباطبائی قمی، سید تقی (بی تا)، الأنوار البهیه فی القواعد الفقهیه، بی ­جا.
- طباطبائی‌ یزدی، سید محمدکاظم (1340ق)، سئوال و جواب، نجف: و سئوال و جواب: استفتائات و آراء فقیه کبیر.
- طریحی، فخر الدین (1416ق)، مجمع البحرین، ج6، تهران: مـکتب مرتضوی.
- علی ‌نژادی، محسن؛ علی‌نژادی، زهرا (1397)، «شرایط حاکم بر قرارداد های متعذّر شده»، پژوهش­های حقوقی قانون یار، 4، 41 -52.
- فراهیدی، خلیل بن احمد (1410ق)، العین، ج٨ ، چ2، قم: الهجره.
- قریشی، علی اکبر (1361)، قاموس‌ قرآن‌، ج3 و4، چ3، قم: دار الکتب‌ الاسلامیه.
- کاتوزیان، ناصر (1385)، دوره‌ مقدماتی حـقوق مـدنی(وقـایع حقوقی)، تهران: شرکت سهامی انتشار.
- کاتوزیان، ناصر (1386)، اعمال حقوقی، چ5، تهران:  شرکت سهامی انتشار.
- کاتوزیان، ناصر (1388)، قواعد عـمومی قراردادها، تهران: میزان.
- محقق داماد، سید مصطفی (1394)، قواعد فقه(بخش مدنی)، ج2، تهران: سمت.
- موسوی­ بجنوردی، سید حسن (1389ق)، القواعد الفقهیه، ج5، قم: الهادی.