نقش حاکم در حجر سفیه

نویسندگان

همدان -دانش همدان

چکیده

چکیده
سفیه یا غیر رشید انسان بالغی است که تصرفات او در امور مالی خویش عقلایی نباشد، اعم از اینکه پس از بلوغ به رشد دست نیافته باشد یا پس از بلوغ و رشد سفه به او عارض شده باشد. سفیه از جمله محجورین است اما آیا صرف حدوث سفاهت، موجب محجوریت سفیه گردیده و با زایل شدن آن از حجر خارج می‌گردد یا اینکه ثبوت و زوال حجر محتاج حکم حاکم است؟ اقوال فقها در این خصوص متفاوت و متکثر است. بعضی معتقدند به محض ظهور و حدوث سفه حجر ثابت می‌شود و با زوال آن مرتفع می‌گردد و در هیچ یک از دو مورد نیاز به حکم حاکم نیست. بعضی دیگر معتقدند که ثبوت و زوال حجر، متوقف بر حکم حاکم است مطلقا، عده‌ای نیز بر این باورند که ثبوت حجر نیاز به حکم حاکم ندارد اما رفع آن باید به حکم حکم باشد، و عده‌ای دیگر ثبوت مجدد را محتاج حکم می‌دانند اما زوال آن را نیازمند حکم نمی‌دانند و در نهایت گروهی از فقها بین سفه متصل به صغر و سفهی که بعد از بلوغ و رشد عارض می‌شود قائل به تفصیل شده‌اند و در فرض نخست ثبوت و زوال حجر را نیازمند به حکم حاکم نمی‌دانند و در فرض دوم در هر دو مورد محتاج حکم می‌دانند. با بررسی دیدگاه‌ها و اقوال مختلف به نظر می‌رسد که قول نخست، اقوی است زیرا رشد و سفه از مفاهیم عرفیه هستند و چنانچه فردی از نظر عرف رشید یا سفیه شناخته شود حکم مناسب بر آن بار می‌شود و نیازی به حکم حاکم نیست اما با توجه به اینکه واگذار نمودن تشخیص این قبیل امور که بعضاً پیچیده و مشکل است، به عرف موجب اختلاف و نزاع می‌گردد و اینکه در یک جامعه منظم حقوقی که دسترسی به حاکم وجود دارد رجوع به حاکم امری معقول و توجیه‌پذیر است لذا نظر دوم می‌تواند مرجح باشد

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The judge’s role in incompetent’s incapability

نویسندگان [English]

  • B. Hajiazizi
  • Gh. Niazi
  • R. Hassankhani
چکیده [English]

Abstract
The incompetent, also called immature, is someone
whose occupying in his own possessions is not rational,
whether he has not accomplished maturity after adolescence
or has faced prodigality after maturity and adolescence. The
incompetent is among the interdicted people, but the question
is that just occuring the prodigality results in the
incompetent’s interdiction and the elimination of the
prodigality leads to the cancellation of the interdiction, or the
constancy and cessation of interdiction needs the judge’s
sentence. The jurists have many different ideas about this
matter. Some believe that interdiction gets confirmed as soon
as prodigality occurs and eliminates as it obviates they also
claim that there is no need to judge’s sentence. Others believe
that whether confirmation or elimination of interdiction is
based on the judge’s sentence. There are also some who
believe that the judge’s sentence is not necessary in the
confirmation of interdiction but essential to eliminate it.
Another group believes that just further confirmation of
interdiction and not its elimination needs the judge’s sentence.
Finally, there is a group of jurists who believe that the
interdiction due to failing to accomplish maturity and facing
prodigality after maturity are different. They believe that in
the first case, judge’s sentence is not needed whether to
confirm or eliminate interdiction, but it should be present for
both actions in the latter.

کلیدواژه‌ها [English]

  • interdiction
  • incompetent
  • mature
  • judge
  • prodigality connected to immaturity