محسن ایزانلو؛ عباس میرشکاری
چکیده
چکیده
بر مبنای قاعدهی تقاص، زمانیکه صاحب حق به حاکم رجوع میکند ولی توان اثبات یا اجرای حق خود را ندارد در این صورت هر فردی که از وجود دین مطلع باشد میتواند احقاق حق کند. این نهاد، که از لحاظ ماهیت، در قالب ایقاع عینی، قابل تعریف است؛ سبب ایجاد حق مالکیت موقت برای تقاص گیرنده نسبت به مأخوذ به تقاص میشود.
Taghas
Abstract
Under the Islamic ...
بیشتر
چکیده
بر مبنای قاعدهی تقاص، زمانیکه صاحب حق به حاکم رجوع میکند ولی توان اثبات یا اجرای حق خود را ندارد در این صورت هر فردی که از وجود دین مطلع باشد میتواند احقاق حق کند. این نهاد، که از لحاظ ماهیت، در قالب ایقاع عینی، قابل تعریف است؛ سبب ایجاد حق مالکیت موقت برای تقاص گیرنده نسبت به مأخوذ به تقاص میشود.
Taghas
Abstract
Under the Islamic (Shiite) institution of Taghas, in case the creditor/owner could not prove his claim before the judge or enforce his rights through the court, in this case, any person who is aware of the credit can enforce the right. This institution which is definable under the framework of objective Unilateral Act, causes temporary ownership for the performer of Taghas in relation to the received right.
Keywords: Taghas, Unilateral Act, Ownership, Private Justice, Shiite Law
اسماعیل نعمتاللهی
چکیده
چکیده
تقسیم حق مالی به عینی و دینی یکی از مهمترین مباحث حقوق خصوصی در نظام حقوق نوشته یا رومیـژرمنی است. با توجه به این تقسیمبندی، مباحث راجع به حقوق مالی به دو دستهی حقوق اموال و حقوق تعهدات تقسیم میشود که اولی ناظر به حق عینی و دومی ناظر به حق دینی یا تعهد است. از سوی دیگر، دو واژهی عین و دین در فقه اسلام بهطور بسیار گستردهای ...
بیشتر
چکیده
تقسیم حق مالی به عینی و دینی یکی از مهمترین مباحث حقوق خصوصی در نظام حقوق نوشته یا رومیـژرمنی است. با توجه به این تقسیمبندی، مباحث راجع به حقوق مالی به دو دستهی حقوق اموال و حقوق تعهدات تقسیم میشود که اولی ناظر به حق عینی و دومی ناظر به حق دینی یا تعهد است. از سوی دیگر، دو واژهی عین و دین در فقه اسلام بهطور بسیار گستردهای در ابواب مختلف فقه بهکار میروند و احکام متعدد و متفاوتی بر آنها مترتب میشود. با توجه به وجود پارهای شباهتها بین این دو واژه و دو اصطلاح حقوقی حق عینی و حق دینی، برخی دانشمندان مسلمان، دو واژهی عین و دین در حقوق اسلام را به ترتیب مرادف با حق عینی و حق دینی در حقوق غرب تلقی کردهاند. تحقیق حاضر در صدد بررسی این مسأله است که آیا حق عینی و دینی از لحاظ ماهیت و کارکرد با عین و دین در فقه برابرند یا نه؟ و در صورت عدم برابری، چه مفاهیم فقهی را میتوان برابر آن دو برشمرد؟ به نظر نگارنده، اولاً با توجه به تفاوتهای مهم حق عینی و دینی با عین و دین، دو واژهی اخیر را نمیتوان مرادف یا جایگزین حق عینی و دینی قرار داد. ثانیاً، هر یک از واژههای فقهیِ حق، ملک و دین از برخی جهات با حق عینی و دینی برابر یا قابل مقایسهاند.