محمدحسین روحی یزدی؛ محمدرضا آیتی؛ اصغر عربیان
چکیده
عرف صحیح و مورد تأیید شارع یکى از ادله و ابزارهاى استنباط حکم شرعى و در مواردى مهمترین و بعضا تنها سند براى پاسخ به نیازهای روز جامعه، در عرصه اجتهاد می باشد.شارع در امور غیر عبادی مسلک عرف را تأیید کرده، و چون أمارات عقلایى نیاز به جعل حجیت از سوى شارع ندارند، همین که عقلانى باشند براى حجیت کافیست. زیرا مخاطب احکام شرع، مردم کوچه و بازار ...
بیشتر
عرف صحیح و مورد تأیید شارع یکى از ادله و ابزارهاى استنباط حکم شرعى و در مواردى مهمترین و بعضا تنها سند براى پاسخ به نیازهای روز جامعه، در عرصه اجتهاد می باشد.شارع در امور غیر عبادی مسلک عرف را تأیید کرده، و چون أمارات عقلایى نیاز به جعل حجیت از سوى شارع ندارند، همین که عقلانى باشند براى حجیت کافیست. زیرا مخاطب احکام شرع، مردم کوچه و بازار هستند و دستورات دین برای بهتر زندگی کردن آنان وضع شده است.واگذاری تشخیص موضوعات به عرف تخصصی در بسیاری از جاها کارگشا و موجب یکسان سازی در بناء عقلا می شود.عرف مورد نظر، عرف دقیق و دور از تسامح است، که با دقت به تطبیق و تشخیص می پردازد. در این صورت است که منع شرعی بر سر راهش نیست.عرف با این ویژگی، که محصول فطرت عقلا و به عنوان یک قضیه کلی حجت می باشد، را نمی توان گفت در زمان حضور معصومین(ع)حجت است و در عصر غیبت حجت نیست. بر این مبنا عرف یکی از ادله ابزاری است که به کمک آن می توان به استنباط حکم شرعی پرداخت.
محمدحسین روحی یزدی؛ محمدرضا آیتی؛ علی اصغر عربیان
چکیده
به وقت شکّ در تکلیف و نبودن دلیل، نوبت به اجرای اصل عملی می رسد. این که حکم قاعده اولیّه در صورت شکّ در تکلیف چیست؟ بین اصولیان اختلاف نظر وجود دارد. مشهور اصولیان به حکم عقل و به استناد قاعده «قبح عقاب بلابیان» معتقد به اجرای اصل عملی برائت هستند. در مقابل، عدهای با ردّ دیدگاه مشهور، حکم عقل را لزوم احتیاط دانسته اند. شهید صدر(ره) ...
بیشتر
به وقت شکّ در تکلیف و نبودن دلیل، نوبت به اجرای اصل عملی می رسد. این که حکم قاعده اولیّه در صورت شکّ در تکلیف چیست؟ بین اصولیان اختلاف نظر وجود دارد. مشهور اصولیان به حکم عقل و به استناد قاعده «قبح عقاب بلابیان» معتقد به اجرای اصل عملی برائت هستند. در مقابل، عدهای با ردّ دیدگاه مشهور، حکم عقل را لزوم احتیاط دانسته اند. شهید صدر(ره) نیز نظر به احتیاط دارد با این تفاوت که ایشان منشأ احتیاط را حق الطاعه می داند و معتقد است؛ تا زمانی که ترخیص از طرف شارع نباشد، کسی که با تکلیف مشکوک مخالفت کند، مستحقّ عقاب است.از بین این دو مسلک، ما نظریه حقّ الطّاعه را پذیرفته ایم اما متفاوت با نظریه شهید صدر، زیرا بین این دو نظریه، شباهت اسمی و تفاوت مبنایی است. شهید صدر، موضوع حقّ الطّاعه را تکلیف مُنکَشف میداند و ما موضوع حقّ الطّاعه را به مقتضای قاعده عملی عقلی، وجود تکلیف در عالم واقع میدانیم. ضمن بررسی و نقد و ردّ مسلک برائت و احتیاط و نظر شهید صدر، به تبیین و ارائه ادلّه و دفاع از دیدگاه خود پرداخته و نامش را «تنجّز تکلیف» یا «مسلک جدید» نهادیم.