مریم صفایی؛ عباسعلی سلطانی؛ حسین ناصری مقدم
چکیده
با توجه به لزوم جلوگیری از هدر رفتن خون انسان، خداوند به طور قهری حاکم را ولیّ کسی قرار میدهد که ولیّ ندارد. اما آیا تمام اختیاراتی که برای اولیایدم وجود دارد، برای حاکم نیز ثابت است؟ و او نیز در جایگاه ولیّدم میتواند آنها را اعمال کند و از قصاص به دیه و یا بدون آن رضایت دهد یا خیر؟ در این مسئله دو دیدگاه مشهور و غیر مشهور وجود دارد؛ ...
بیشتر
با توجه به لزوم جلوگیری از هدر رفتن خون انسان، خداوند به طور قهری حاکم را ولیّ کسی قرار میدهد که ولیّ ندارد. اما آیا تمام اختیاراتی که برای اولیایدم وجود دارد، برای حاکم نیز ثابت است؟ و او نیز در جایگاه ولیّدم میتواند آنها را اعمال کند و از قصاص به دیه و یا بدون آن رضایت دهد یا خیر؟ در این مسئله دو دیدگاه مشهور و غیر مشهور وجود دارد؛ مطابق دیدگاه مشهور، حاکم همچون دیگر اولیایدم با استناد به دو روایت ابی ولاد میتواند در مقابل اخذ دیه، از قصاص گذشت کند، لیکن حق عفو بلاعوض را ندارد. اما دیدگاه دوم، قائل به جواز عفو بلاعوض نیز میباشد. این مقاله علاوه بر بیان دو دیدگاه فوق، به بیان نظر اهل سنت ـ که مطابق دیدگاه مشهور است ـ و دیدگاه قانونگذار نیز میپردازد و سپس با تأمل در دیدگاه مشهور و با توجه به روایتی که امام را عاقله شخص بلاوارث تلقی میکند و همچنین نتیجه انضمام روایاتی که از یک سو دیه بلاوارث را جزء انفال دانسته و از طرف دیگر انفال را حق امام میداند، دیدگاه غیر مشهور را تقویت میکند.